شرم در کنار خشم و ترس و غم و … یکی از هیجانات اصلی ما انسان هاست و باید خیلی بیشتر در مورد آن بیاموزیم .نکته ای که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم آن است که چهار نوع شرم وجود دارد و هر یک از آنها به روش های کاملاً متفاوتی بر ما تأثیر می گذارند.
شرم درس هایی دارد که به ما بیاموزد.
چه آمادگی پذیرش آن را داشته باشیم یا نه، شرم در زندگی ما حضور دارد و در خیلی موقعیت ها پنهان یا آشکار روی ما ، افکار و اعمال ما اثر میگذارد. تصور کنید آن وقتی را که در ملاء عام و جلو دیگران زمین میخوریم و به جای تمرکز بر درد جسمانی و بدنی مان ، روی آسیب اجتماعی تمرکز می کنیم: آیا کسی مرا در این حال دیده است؟
اما شرم فراتر از دست و پا چلفتی بودن است. زمانی وجود دارد که ما از یک رابطه عاشقانه طرد می شویم یا هنگامی که رئیس ما بلوف ما را در مورد پروژه ای که موفق به تکمیل آن نشده ایم به رویمان میآرود و یاداوری میکند ؛ زمانی که ما به یک مهمانی دعوت نشده ایم در حالیکه دوستانمان به آن دعوت شده اند و بسیاری از سناریوهای ناراحت کننده دیگر.
این سناریوها علاوه بر برانگیختن احساس شرم (خجالت یا شیم Shame ,)، وجه مشترک دیگری نیز دارند: ما به شدت مشتاق هستیم که این وضعیت هر چه سریع تر تمام شود.
یک سوال ، چند بار تا به حال احساس شرمندگی و خجالت کرده اید و تصمیم گرفته اید که با این احساس سخت و دردناک همراه باشید ، نه اینکه فوراً حواس خود را به چیز دیگری پرت کنید؟
جوزف بورگو، دکتر روانپزشک و نویسنده کتاب ” شرم: خود را آزاد کنید، شادی بیابید و عزت نفس واقعی بسازید” میگوید: «هر وقت چیزی دردناک است، سعی میکنیم آن را دفع کنیم و از خودمان مقابل آن دفاع کنیم. گاهی اوقات این خوب است، اما گاهی اوقات دفاع در برابر شرم – به جای تحمل آن – ما را از یادگیری چیزی باز می دارد.
دکتر بورگو ، شرم را به عنوان یک خانواده کامل از احساسات توصیف می کند که شامل : خجالت، گناه، خودآگاهی و تحقیر است ؛ همه چیزهایی که در آن احساس بدی نسبت به خود داریم.
وی می افزاید، “آنها می توانند [احساسات] قوی یا ضعیف باشند. آنها می توانند کوتاه یا پایدار باشند. اما همه آنها شامل این آگاهی دردناک از خود هستند.”
دکتر بورگو درمانگر حوزه مشکلات روان و هیجان در کتاب خود در مورد هیجان شرم بیان می کند که چهار روش برای نگریستن به شرم وجود دارد که از آن به عنوان «پارادایم های شرم» یاد می کند. او میگوید، اینها چهار موقعیت معمولی هستند که در آن ما احتمالاً احساسات شرمساری را احساس میکنیم.
در اینجا چهار زمینه مختلف شرم وجود دارد:
-
محبت منع شده
این نوع از شرم بنیادی است و اساسی ترین وضعیت شرم آور است. منبع اصلی این نوع ، رابطه مادر و نوزاد است . توجه کنید به اینکه چقدر برای ایجاد احساسات مثبت و شادکامی و دلبستگی در بچهها مهم است و کمک میکند تا با احساس خوبی نسبت به خودشان بزرگ شوند و وقتی این اتفاق نمیافتد، آنها با یک احساس بسیار منفی از شرم و نقص و ناخواستنی بودن در طول عمر باقی میمانند.
در طول زندگی، همه ما در موقعیتی بودهایم که از کسی خوشمان میآید و آنها ما را دوست ندارند… یا شما میخواهید با کسی دوست باشید و آنها نمیخواهند با شما دوست شوند. این یکی از بدترین تجربیات ممکن است که می توانید داشته باشید.
- طرد شدن
ما موجوداتی اجتماعی هستیم، میخواهیم تعلق داشته باشیم، باید تعلق داشته باشیم، ما قبیلهای هستیم. گذشته تکاملی ما را وادار می کند که به گروهی تعلق داشته باشیم و مورد پذیرش قرار بگیریم و اگر در بیرون باشیم – اگر کنار گذاشته شویم یا طرد شویم – احتمالاً به نوعی احساس شرم می کنیم.
- قرار گرفتن در معرض چیزی ناخواسته
این شاید اولین چیزی است که وقتی به شرم فکر می کنیم به ذهنمان می رسد. دکتر مصطفی نجم آبادی رواندرمانگر و تراپیست هیجان مدار معتقد است که که قرار گرفتن در معرض چیزی ناخواسته به موقعیتی اشاره دارد مثل اینکه زمانی که کار شرمآوری را در ملاء عام انجام میدهید… هنگامی که زمین میخورید یا چیزی میریزید یا به اصطلاح گندی بالا می آورید.
- انتظارات ناامید شده
انتظارات ناامید شده به این معناست که وقتی هدفی دارید یا هدفی تعیین می کنید و د آخر مجبور میشود که کوتاه بیایید.
این وقت ها ما نسبت به خودمان احساس بدی داریم. وقتی میخواهیم کاری انجام دهیم و برای خودمان هدف تعیین میکنیم و کوتاهی میکنیم و به آن نمیرسیم ، این باعث ایجاد احساسات بدی در مورد خودمان میشود.
و اما مساله اصلی آن است که با همه این توضیحات ، پاسخ ما به این نوع احساس شرم اغلب مفید نیست. در حوزه انتظارات ناامید شده، اگر برای خودم هدفی تعیین کردم و کوتاه آمدم، به خودم می گویم “اوه من به هر حال آن کار را نمی خواستم” یا “معلم من را دوست نداشت، به همین دلیل است که من در پروژه نمره بدی گرفتم و قس علی هذا . و متاسفانه اگر برای خودم بهانه هایی اینچنین بیاورم ممکن است نتوانم از این تجربه درس بگیرم.
در آخر این را بدانید که شرم درسی دارد که به ما بیاموزد البته اگر بتوانیم گوش کنیم و اگر بتوانیم آن را تحمل کنیم.